Posts

Taking care of myself has been unlearned on so many levels

ردیف کرم‌های جلوی آینه توی دستشویی اغلب برای من نیست. از روزی که به این خانه آمدم حال درست و درمانی نداشته‌ام. از وسایل روی طاقچه فقط مسواک و خمیردندان مورد استفاده‌ی من بود...

In the hole

Life gives you the chance to be almost extraordinary. How can you say “fuck it” and let it slip.
I guess I am writing again, bloody heavily and intense to change the quality of the moments of existence, to far reach the borders where the realm of non-existence vanishes. PS - Can't put a smile below it yet, that's not what one in grief is supposed to do. 

دریای سیاه

انگار تمام نفت‌های خاورمیانه را در دلم ریخته‌اند. دلم نمی‌خواهد سپتامبر بشود و بگویم عجب سال بی‌دستآوردی بود و همه‌ش در transition phase خلاصه شود. اما این سیاهی مرا آخر ممکن است به همی...

ریزِشْ

دلم میخواهد از او بپرسم چطور با مرگ پدر و مادرش کنار خواهد آمد؟ تصورش چیست؟ انیمه‌های ژاپنی، هایکوها، افسانه‌های کهن ژاپن، و خطاطی‌هایشان، همه به من می‌آموزد چطور باید ...
مسیری که از آن میرسم به خودم، به اینکه برای خودم کارهایی که لازم دارم را انجام دهم، مثل رگیست که گاهی پیدا نمی‌شود. کاش توی این وضعیت دست از کمک کردن به تو بردارم. حالا هم راهی ...

To believe

عجیب بود. کش سرم را یک سال پیش ازم گرفت‌ و دلیلش را هم نفهمیدم. آخر مصرفی هم برایش ندارد. نه آنقدر نزدیک بودیم که بخواهیم اشیا را به یادگار، برای ردپاهای معنی‌دار، به هم بدهیم...