Posts

توان دوست داشتن و دوست داشته شدن

زندگی دوسالی است سنگین تر از چیزی که انتظارش را داشتم پیش میرود و این سنگینی تاب آن روند خشک و عمیقِ سابق را ندارد. یعنی تاب ندارم با ب مثل قبل آرام، درسکوت و بی هیچ حرف پیش برو...

آدم ها

تازگی در دوره‌ی نوشتن درمانی چپ کوک شرکت میکنم. هنوز آن قدری نگذشته که چیزی از مشکلاتم بیرون بریزد و هنوز زور جلسات روانکاوی بیشتر است. اما فرآیند کار نوشتن درمانی بسیار بس...

خودمان را ترک نگوییم

مسائل و مشکلات آدم یک وقتی خیلی شاخ و برگ میگیرند. چند مشکلِ هم‌حجم زندگی آدم را محاصره می‌کنند. من در چنین موقعیتی بودم اما تصویر کلی ماجرا را نمیدیدم. فقط فشار زیادیِ مشکل...

نوعی حس گریز از زمان

هنوز جرئت نکردم تقویم ۹۴م را باز کنم. نباید بدانم کجای تقویمم‌.

تعلیق

خودم را ریز ریز گم کردم لا به لای روزمرگی. دستم به خودم نمیرسد و به کلمات‌. احتمالا یک روزی همه چیز را زمین گذاشتم که الان به شدت سرگردانم و دستم به هیچ چیز بند نیست. گاها که کلم...

انرژی‌های ذهنتان را کجا صرف می‌کنید؟

قبل تر ها که کار ذهنی و فردی می کردم آن هم به مقادیر زیاد،عمده ی انرژی ذهنم دقیقا صرف پروژه هایی میشد که در آن زمان رویشان کار می کردم و همه چیز به تعادل بود به گمان خودم. این رو...

سال دارد اینجا نو می شود

و من نیز هم. تمام سال را هفته ای چندبار به هرکس که در زندگی ام سبز شد گفتم: «چه خوب که امسال، پارسال نیست!» می پرسید: «پارسال چه خبر بود مگه؟» منم مرض دارم سرِ دردها را باز کنم، وسوسه ی بازکردنشان امان نمیداد، اما بعد از دو سه کلمه سکوت می کردم.