کوچ از من به من به من
التهاب صدای اِبی توی آهنگهاش، التهاب زندگی تهرانه. زندگیای که نبض آدم هرروز توش تند میزنه.
زندگی لندنام، همین التهاب رو نداره. آدمهاش هم این التهاب رو ندارن. دوستداشتن و عشقش هم این التهاب رو نداره.
این عجیبترین نوع دوستداشتنیه که تا امروز تجربه کردم. بیشعر، بیغم، و حتا بیشوریدگی. من رو هم از تب و تاب انداخته. مونوتون و آروم شدم.
منتظرم برگردم تهران تا آب و هواش همهی معادلات ذهنم رو تغییر بده، تا بتونم راوی تمام اتفاقای عجیب این مدت باشم، تا بتونم ببینم چقدر و چطور تغییر کردم.
Comments
Post a Comment