در اولین روز سال نو باید با گریه یاد مسج دوست پاکستانیم بیفتم چرا؟
با هق هق میخونم "one day you'll have a family of your own"
به ز و ن گفتم که یادشون باشه، اگه فردا روزی دلتنگ شدم و زر زدم اینارو یادم بیارن و بزنن تو دهنم.
حالم بد نیست. مثل تیکه آدامسی که چسبیده باشه به مغزت همیشه دارم و خواهم داشت این قصه رو.
من از آذرماه متنفرم.
همه از چشمها میپرسند. از خشکی و قرمزی اطراف. یادشان رفته اشک شور است و نمک با پوست آدمی چه میکند. خیابان طالقانی، شب یلدا، پارک طالقانی، کیک تولد، تاب و سرسره، دیوار کوتاه خ...
Comments
Post a Comment