غمِ او، جهان یا شکنندگی دورانم؟
انگار که زمان رو تو فرودگاه نگه داشتن برام، از دو ماه پیش. پام که رسید به هواپیما یک لحظه فکر کردم دارم میرم و میاد دنبالم و .. یک لحظه فکر کردم یکی دیگه از اون پروازای داخلی ارو...
I owe to all my deep-seated lives I have lived, to people who were the warm blood in my veins.