Posts

- So fucking weird when you feel lonely and you wanna be even more lonely. - Hang on a sec! It makes total sense.

داستان ترسناک چندکلمه‌ای -

«اگه بیدار بودم و تلفنم رو برمی‌داشتم زنده میموند.» «عکس‌های آخرین دقیقه‌هاش و آخرین وویس‌نت‌هاش روی گوشیمه.» همین‌قدر کوتاه، همین‌قدر واقعی. بیخ گوش ماست.

من از آذرماه متنفرم.

همه از چشم‌ها میپرسند. از خشکی و قرمزی اطراف. یادشان رفته اشک شور است و نمک با پوست آدمی چه میکند. خیابان طالقانی، شب یلدا، پارک طالقانی، کیک تولد، تاب و سرسره، دیوار کوتاه خ...
وقتی فهمیدم ص همان دردی که من کشیدم را داشته می‌کشیده و یک هفته در سکوت، سخت‌ترین را گذرانده اشکم سرازیر شد. دوستی باید امان بدهد و مأمنی باشد. دیدن دردِ دوست چیزی از خود درد ...
اشک‌هام سرازیر میشن که روا نیست.. روا نیست روزها و شب‌ها و ساعت‌های باقی مونده از حضورت توی «خونه‌»ات رو بشمری. جهان نباید چنین بگذره. اگر که فکر میکنی روا نیست، خب نکن.. نکن! آه. ...

About her

Well, of course she could just go and get another brand of toothpaste. It was just not nice to let her feel the changes so much.

Short Story

"I was just getting off the train, saying oh who's that bitch on the bench? I walked a bit and I said ohhh look she's my bitch."