ناگهان فاصله نگاهمان کرد
خیلی اتفاقی یاد یه دعوای خفیفی تو سفرم افتادم با میم. چندسالی هست که از هم دور زندگی میکنیم اما هرچقدر دستمون برسه دیدار تازه میکنیم. استرس کار و روابط جانیفتاده ی اینترنشن...
I owe to all my deep-seated lives I have lived, to people who were the warm blood in my veins.