توان دوست داشتن و دوست داشته شدن
زندگی دوسالی است سنگین تر از چیزی که انتظارش را داشتم پیش میرود و این سنگینی تاب آن روند خشک و عمیقِ سابق را ندارد. یعنی تاب ندارم با ب مثل قبل آرام، درسکوت و بی هیچ حرف پیش برو...
I owe to all my deep-seated lives I have lived, to people who were the warm blood in my veins.